خلاصه داستان

پزشکی حاذق به نام یون هه جین در یک کلینیک کار می‌کند و از سر رآفت و مهربانی بیماران خود را درمان می‌کند و همین امر باعث می‌شود رئیس کلینیک او را اخراج کند. پزشک یون که بر اثر بدذاتی رئیس کلینیک دیگر نمی‌تواند در هیچ کلینیک دیگری کار کند. او که وضعیت مالی ضعیفی دارد اگر نتواند برای خود کاری دست و پا کند به زحمت خواهد افتاد و در وضعیت بدتری قرار خواهد گرفت. در نتیجه به شهری به نام گونگجین سفر می‌کند که در کودکی همراه والدینش به آنجا سفر کرده بود، پس از مدتی اقامت در شهر متوجه می‌شود که آنجا کلینیک دندانپزشکی ندارد بنابراین یک کلینیک دندانپزشکی دایر می‌کند و خیلی زود با اهالی شهر رابطه‌ای صمیمی ایجاد می‌کند. هونگ دوشیک کسی است که در سر راه عاطفی او قرار می‌گیرد و پس از مدتی انکار هر دو به علاقه‌ی خود اعتراف می‌کنند.

نقد و بررسی

این فیلم در واقع ورقی از کتاب زندگی است که در ژانری عاطفی قرار می‌گیرد برای هر کس در زندگی اتفاقات گوارا و ناگوار رخ می‌دهد که سطر‌های کتاب زندگی او را شکل می‌دهد. پزشکی که با خوش رفتاری خود بیماران را تحت درمان قرار می‌دهد و این امر باعث اخراجش از کلینیک می‌شود. این فیلم تلنگری بر عاطفه‌ی انسان‌ها می‌زند تا به اعمال خود فکر کنند و خود را در ترازوی قضاوت بگذارند. انسان با دیدن این فیلم ناخودآگاه سری به گذشته‌ی عاطفی خود می‌زند و در حیاط خلوت ذهنش خاطرات شیرین خود را ورق می‌زند با دیدن این فیلم کمتر انسانی پیدا می‌شود که دچار آهی از سر افسوس یا لبخندی از سر شوق نشود.