خلاصه داستان
مرتضی به مناسبت سالگرد نامزدیاش از گاراژی که در آن کار میکند، ماشین گران قیمت و لوکسی را برمیدارد. همه چیز خوب پیش میرود تا جایی که ماشین شهرداری به آینه بغل ماشین امانتی برخورد کرده و آن را میشکند. دو روز بعد مرتضی به همراه نامزدش برای عذرخواهی و جبران خسارت هنگفتی که وارد شده به منزل مجلل صاحب ماشین میروند. آنها با صاحب ماشین آشنا شده و این آشنایی سرآغازی برای اتفاقاتی است که در آینده رخ میدهد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.