خلاصه داستان
شب تولد مادربزرگ است و کل اعضای خانواده دور هم جمع شدهاند. با ورود داماد خانواده به جشن تولد بعد از یک سفر طولانی، ماجرای عجیب و غریبی اتفاق میافتد. داماد خانواده پی شمش طلایی آمده که سالها پیش در خانه مادربزرگ امانت گذاشته اما اعضای خانواده هر چه میگردند خبری از شمش طلا نیست…
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.