خلاصه فیلم

صابر و مرتضی دو پسرخاله کودن هستند که همیشه گند می‌زنند. شغل آن‌ها نصب و تعمیر ماهواره است که پول کمی نیز از آن به دست می‌آورند. روزی پدر صابر یک عتیقه به آن‌ها می‌سپارد که چند میلیارد تومان ارزش دارد. صابر و مرتضی عتیقه را در یک خانه متروک پنهان می‌کنند؛ اما پس از چندی متوجه می‌شوند که آنجا به یک پاسگاه پلیس تبدیل شده است. آن دو برای اینکه بتوانند به پاسگاه نفوذ کنند و عتیقه را خارج نمایند، خود را به صورت دو سرباز جعلی درمی‌آورند. اما روزی یک خانم آشنا آن‌ها را می‌شناسد…

نقد و بررسی

فیلم شروع خوبی دارد و مخاطب از همان ابتدا متوجه می‌شود که فیلم حرفی برای گفتن دارد. ترکیب محسن کیایی و پژمان جمشیدی بار طنز فیلم را به خوبی بالا برده است. فیلم به خوبی یک چالش ایجاد می‌کند و حدس زدن پایان فیلم را برای مخاطب دشوار می‌نماید؛ اما فیلم خلاقیت ویژه‌ای در طنز خود به نمایش نمی‌گذارد و بازی و شوخی‌های دو بازیگر اصلی همان چیزی است که بارها در فیلم‌های قبلی دیده‌ایم. اگرچه بازی پژمان جمشیدی و محسن کیایی به خوبی به یکدیگر جوش خورده است، اما فیلمنامه گاهی حوصله‌سربر می‌شود. بسیاری از حرکات اکشن و شوخی‌ها، زائد به نظر می‌رسند. با این حال تماشای این فیلم برای یک تفریح یکی دو ساعته می‌تواند انتخاب خوبی باشد.